ترس کودکان تا کجا طبیعی است؟
ثبت نام كاربر
|
ورود
صفحه اصلی
مشاوره کنکور سراسری
مشاورین مرکز
مقالات
بیش فعالی
علايم بيماريهاي اعصاب و روان
داروها
ایمی پرامین
سرترالین
فلورازپام
سیتالوپرام
کلرادیازپوکساید
ریسپریدون
کلونازپام
آلپازولام
فلوکستین FLUOXETINE
متادون
ارزیابی بیش فعالی
گفتار درمانی
اوتیسم
بازی درمانی
اختلال دو قطبی
افسردگی
وسواس فکری
روال مشاوره بیماران ایدزی
تستهای روانشناسی
تست روانشناسی
MBTI تست
تست هوش جدید
تست اراده
تست شجاعت
تست نیمکره های مغز
تست شخصیتی
تیـپ شخصیتی
خونگرم هستید یا نه؟
تست خشونت و استرس 2
تست روانشناسی نقاشی
نمره اعصاب شما چند است؟
هنگام عصبانیت چه میکنید؟
تست شناخت احساسات
رابطه شخصيت با گروه خوني
تست سلامت روحی و روانی
تست روانشناسی اولویت زیگموند فروید
خدمات مرکز
معرفی محصولات
همایش ها
راه های جستجوی منابع پژوهشی
منابع و وب سایت های فارسی
وب سایتهای انگلیسی
فصلنامه های پژوهشی
کنفرانس ها
لینک های مفید
خبرگزاری ها
ايلنا
ايكنا
ايسنا
ايپنا
ايانا
الف
آنا
ايرنا
آريا
آموزش
سلامت
دانشجو
حيات
جام جم
بسيج
برنا
باشگاه خبرنگاران جوان
واحد مركزي خبر
وفا
قدس
فلسطين
شبكه خبر
روزنامه ها
ابتكار
ابرار
اسرار
اطلاعات
اعتدال
جمهوري اسلامي
خراسان
دنياي اقتصاد
رسالت
سياست روز
قدس
كيهان
مردم سالاري
همشهري
سايت هاي معتبر كودكان
ترانه، نقاشي،شعر،موسيقي
روانشناسي كودك
بازي،سرگرمي، چيستان
راهنمايي بارداري و بچه داري
داستان سرايي،چيستان،گالري عكس و نقاشي
نقشه سایت
درباره ما
تماس با ما
مترجم سایت
مترجم سایت
ترس کودکان تا کجا طبیعی است؟
ترس کودکان تا کجا طبیعی است؟
هیجانها، واکنشهای کوتاه مدت روانی، فیزیولوژیکی هستند که منشا ایجاد آنها بهطور معمول بیرونی است ولی به ندرت یک عامل درونی را نیز میتوان در ایجاد یک هیجان خاص موثر دید حالتهایی مثل ترس، اضطراب، غم، شعف، خشم و... هیجان. وقتی کودک میگوید میترسم، ما از او میپرسیم که از چه چیز میترسی و او میگوید من از تاریکی یا درد یا تنهایی میترسم، به منشأ بیرونی اشاره میکند که واکنشهای مربوط به آن رابه صورت فیزیولوژیکی یا روانی در رفتار کودک میتوان مشاهده کرد.
هیجانها از دوره نوزادی در نوزادان شناسایی شدهاند و همه انسانها هیجان را تجربه کردهاند. تاکید روی کمیت این هیجانها است که تا چه حد وجود دارند. هر کسی به گونهای دچار یکی از هیجانهای طبیعی میشود. به طور مثال در هیجان ترس، اگر ترس در یک فرد با محرکی که ایجاد ترس کرده متناسب باشد، این هیجانی طبیعی و عادی است. باید توجه کرد که او از چه میترسد. آیا از یک حیوان میترسد؟ آیا این حیوان خطرناک است؟ در این صورت احساس ترس اشکالی ندارد و باید هم بترسد و احساس خطر بکند. همه افراد چه کودک و چه بزرگسال، در حد طبیعی دچار هیجانهای گوناگون میشوند یعنی هیچکس پیدا نمیشود که بگوید اضطراب یعنی چه؟ ترس یعنی چه؟ اگر این هیجانها در فعالیتهای اجتماعی و ارتباطی انسانها خللی ایجاد نکند، هیچ اشکالی ندارد و در مدت کوتاهی نیز برطرف میشود. درباره کودکان، اگر هیجانها زندگی آنان را از روند عادی خارج نکنند و مشکلات شخصی، خانوادگی، تحصیلی و ارتباطی برایشان به وجود نیاورند، طبیعی محسوب میشوند.
●
۵
سالگی، مرز احساسات هیجانی
درباره احساسات هیجانی، پنج سالگی یک مرز محسوب میشود. یعنی کودکان تا پنج سالگی گاه و بیگاه رفتارهای هیجانی و شاید نگرانکننده از دید خانواده نشان میدهند. برای مثال بسیاری از کودکان پنج ساله دچار ترس میشوند، ترس از تاریکی، تنهایی، جدا شدن از مادر و دور شدن از خانواده و... در سن شروع مدرسه نیز ترسهای متفاوتی به طور طبیعی در کودک ظاهر میشود، مانند ترس از ناکامی در کسب نمره خوب، ترس از امتحان و موضوعهای مشابه دیگری که در این مرحله سنی دیده میشود. کودک در هر مرحله از رشد، هیجانهای خاصی را نشان میدهد. هیجانها به طور مکرر در حال تغییر هستند و دوره کوتاهی دارند بنابراین اینها را در زمره هیجانهای غیرطبیعی به شمار نمیآوریم. اصولا درباره احساس هیجان باید توجه کنیم که زمان ابتلا طولانی نشود. به طور مثال اگر بچهای میترسد، این ترس نباید مدت زیادی طول بکشد زیرا با فعالیت طولانی دستگاه عصبی ارادی و غیرارادی بیشتر سروکار داریم و فعالیت طولانی این دستگاه، آن را تا حدودی ضعیف میکند و میتواند مشکلاتی ایجاد کند. کودکانی که در خانوادههایشان هیجانهای مستمر مانند ترس و خشم همیشه وجود داشته است و شیوه زندگی و تربیت بر ایجاد هیجان منفی شکل گرفته، دچار اختلالاتی میشوند که یا در دوره کودکی بروز میکنند یا در دوره بعدی خود را نشان میدهند بنابراین ما اغلب هیجانهای کوتاهمدت را در دوره زیر پنج سال، طبیعی تلقی میکنیم.
● کنار آمدن با هیجان
یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد، اجتماعی کردن این هیجانها است یعنی بچهها باید بدانند که چگونه با هیجانشان کنار بیایند. کودک باید بیاموزد هنگامی که بر اثر ترس یا اندوه یا خشم یا شادمانی هیجان زده میشود چه واکنشی از خود بروز دهد. شیوه بروز هیجان باید اجتماع پسند شود. اگر فردی نداند که در این موارد چگونه رفتار کند، ممکن است دچار اشکالات زیادی در ارتباط با دیگران شود. شیوه برخورد جامعه نیز هنگام برخورد با شخصی که بر اثر هیجان از خود واکنش منفی و نامناسب نشان میدهد، مثبت نیست. این را باید هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم به بچهها یاد بدهیم. بچههایی که چنین واکنشهایی را در والدینشان میبینند، آنها را میآموزند. به طور مثال، مادری که از حشرهای میترسد، از خود واکنش نشان میدهد و فرزندش هم آن واکنش را به همان صورت در برابر آن حشره بروز خواهد داد. به این ترتیب یاد میگیریم که در برابر خشم، ترس و شادمانی چگونه رفتار کنیم. بچههای عادی و بچههایی که عقبمانده ذهنی نیستند، به طور معمول این واکنشها را از طریق مشاهده رفتار والدینشان یاد میگیرند و تکرار میکنند ولی بچههایی که دچار مشکل هستند و به بچههای عقبمانده ذهنی حتما باید یاد داد. از طریق روشهای تنبیه و تشویق مناسب باید به آنها آموزش داد که هنگام رویارویی با هیجان چگونه باید واکنش نشان دهند. نکته مهم دیگر، رفتار افراط و تفریطی به هنگام بروز هیجان است. برخی از والدین حتی ندانسته در این موارد افراط میکنند مانند توجه افراطی، علاقه افراطی، دوست داشتن افراطی و عشق افراطی که در قالب هیجان بروز میکند. این رفتارها ممکن است پیامدهای نامطلوبی روی فرزندان داشته باشد. به طور مثال کودکی که بیمار میشود و مورد توجه زیاد قرار میگیرد چه بسا دوست دارد که همیشه بیمار باشد و به نوعی حالت تمارض در او دیده میشود زیرا احساس میکند وقتی بیمار است همه به او خیلی توجه میکنند به این ترتیب رفتارهای نابههنجار شکل میگیرد.
کودکی که مرتب سرش را به دیوار میزند تا توجه والدین را جلب کند، رفتارش به یک عادت غلط تبدیل میشود و جزو اختلالات عادتی به شمار میآید. این رفتار از کجا نشات میگیرد؟ از آنجا که کودک دوست دارد مورد توجه قرار گیرد، احساس باید از هرگونه افراط و تفریط عاری باشد و به روشی ابراز شود که موردپسند جامعه قرار گیرد.
کليه حقوق مادي و معنوي سايت متعلق به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی ناصح مي باشد