درمان تخصصي اعتياد
ثبت نام كاربر
|
ورود
صفحه اصلی
مشاوره کنکور سراسری
مشاورین مرکز
مقالات
بیش فعالی
علايم بيماريهاي اعصاب و روان
داروها
ایمی پرامین
سرترالین
فلورازپام
سیتالوپرام
کلرادیازپوکساید
ریسپریدون
کلونازپام
آلپازولام
فلوکستین FLUOXETINE
متادون
ارزیابی بیش فعالی
گفتار درمانی
اوتیسم
بازی درمانی
اختلال دو قطبی
افسردگی
وسواس فکری
روال مشاوره بیماران ایدزی
تستهای روانشناسی
تست روانشناسی
MBTI تست
تست هوش جدید
تست اراده
تست شجاعت
تست نیمکره های مغز
تست شخصیتی
تیـپ شخصیتی
خونگرم هستید یا نه؟
تست خشونت و استرس 2
تست روانشناسی نقاشی
نمره اعصاب شما چند است؟
هنگام عصبانیت چه میکنید؟
تست شناخت احساسات
رابطه شخصيت با گروه خوني
تست سلامت روحی و روانی
تست روانشناسی اولویت زیگموند فروید
خدمات مرکز
معرفی محصولات
همایش ها
راه های جستجوی منابع پژوهشی
منابع و وب سایت های فارسی
وب سایتهای انگلیسی
فصلنامه های پژوهشی
کنفرانس ها
لینک های مفید
خبرگزاری ها
ايلنا
ايكنا
ايسنا
ايپنا
ايانا
الف
آنا
ايرنا
آريا
آموزش
سلامت
دانشجو
حيات
جام جم
بسيج
برنا
باشگاه خبرنگاران جوان
واحد مركزي خبر
وفا
قدس
فلسطين
شبكه خبر
روزنامه ها
ابتكار
ابرار
اسرار
اطلاعات
اعتدال
جمهوري اسلامي
خراسان
دنياي اقتصاد
رسالت
سياست روز
قدس
كيهان
مردم سالاري
همشهري
سايت هاي معتبر كودكان
ترانه، نقاشي،شعر،موسيقي
روانشناسي كودك
بازي،سرگرمي، چيستان
راهنمايي بارداري و بچه داري
داستان سرايي،چيستان،گالري عكس و نقاشي
نقشه سایت
درباره ما
تماس با ما
مترجم سایت
مترجم سایت
درمان اعتياد» درمان تخصصي
پیش گفتار
***********************
درمان اعتیاد با انتخاب یکی از دو هدف اصلیِ پاکی کاملی و کاهش آسیب اعتیاد، میتواند شروع شود ولی هر بیماری که با یکی از این اهداف، درمانش شروع شد؛ با توجه به نیازها، شرایط و خصوصیاتش باید اهداف فرعی دیگری برای او (از همان ابتدای درمان) انتخاب شود.
بنابراین پزشکان باید با انواع اهدافی که میتواند برای یک فرد معتاد در نظر گرفته شود؛ آشنا شوند و براساس آن برای هر بیمار با مشارکت خود او، در ابتدا اهداف درمان را تعیین نمایند. مثلاً در موردِ بیماری که به علت کمر درد، مصرف تریاک خود را شروع کرده است و در حال حاضر انگیزه زیادی برای ترک دارد، باید علاوه بر تعیین هدف کلی پاکی کامل، هدف فرعیِ از بین بردن علت کمردرد را نیز حتماً مدنظر داشت وگرنه همین درد دوباره باعث عود اعتیاد خواهد شد و یا در مورد بیماری که او نیز با هدف اصلی پاکی کامل درمانش را شروع کرده ولی هیچ سابقهی ناراحتی جسمانی را در شرح حال خود نمی دهد، بلکه سابقهی افسردگی را بیان میکند؛ یکی از اهداف فرعی حتماً باید درمان ضد افسردگی در او باشد (و هدفِ فرعیِ از بین بردن علت کمر درد در او بی معنی خواهد بود).
اهداف درمان
*************************
با در نظر گرفتن وضعیت و شرایط فرد معتاد میتوان اصول ذیل را به عنوان اهداف درمانی مشخص کرد.
1-
رسیدن به زندگی عاری از مصرف مواد
2-
افزایش انگیزهی بیمار برای حفظ پرهیز
3-
حذف رفتارهای ضد اجتماعی بیمار و بهبود روابط اجتماعی او
4-
کمک به ارتقاء عملکردهای متنوع و مختلف فرد در زندگی
5-
رسیدن به مطلوب ترین حالت بدنی از نظر طبی (سعی در بهبود عملکرد سیستمهای مختلف بدن که در طی دوران اعتیاد آسیب دیده اند).
6-
شناسایی و درمان اختلالات روان پزشکی در فرد.
7-
بهبود روابط فرد با افراد فامیل، دوستان و اطرافیان.
8-
بهبودی دوبارهی عملکرد حرفه ای فرد در جامعه.
9-
بالا بردن ارزش های معنوی برای بیمار.
10-
کسب مهارت های لازم در مواجهه با مشکلات زندگی و برای مقاومت در برابر وسوسهی مصرف مواد.
11-
حل کردن مشکلات بی خانمانی برای بیماران بی خانمان.
12-
کسب ظرفیتهای لازم، مربوط به رشد و بلوغ شخصیتی.
13-
پیشگیری از عود اعتیاد.
برای برنامه
ریزی درمان اعتیاد در سطح جامعه باید این اصول را در نظر گرفت:
1-
در نظر گرفتن ظرفیت های مالی و سیاسی موجود در جامعه.
2-
دقت در استفاده از منابع مالی و پرسنلی و جلوگیری از هدر رفتن آنها.
3-
مشخص کردن واضح و دقیق فلسفه ی برنامهی درمانی برای کلیهی پرسنل درمانی.
3-
انتخابِ شیوه های درمانی که مؤثرتر هستند.
5-
در نظر گرفتن این موضوع که هیچ نوع درمانی کاملاً ایمن نیست.
به طور کلی رویکردهای درمانی را می
توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد که عبارت
اند از:
پرهیز کامل و دستیابی به یک زندگی عاری از مواد
(Abstinence)
.
کاهش آسیبها و عوارض ناشی از اعتیاد در فرد
(Harm Reduction)
براساس انتخاب یکی از این دو رویکرد با توجه به شرایط بیمار و توافق با وی بعد از مصاحبهی انگیزشی، می توان سایر اهداف درمانی را نیز (که در بالا ذکر شده) مشخص کرد.
به عنوان مثال در درمان با متادون در صورتی که رویکردِ ما، پرهیز کامل باشد؛ با کاهش تدریجیِ دوزِ متادون و قطع آن (سم زدایی) بیمار را به زندگی عاری از مواد می رسانیم ولی در صورتی که رویکردِ ما کاهش عوارض اعتیاد در فرد باشد؛ بیمار را روی درمان نگه دارنده با متادون قرار داده و دوز آن را آن قدر بالا می بریم که بیمار وسوسه ی مصرف مواد دیگر را نداشته باشد و این درمانِ نگه دارنده را تا هر وقت که بیمار بخواهد ادامه می دهیم. در واقع در " کاهش عوارض اعتیاد"، ما به بیمار میگوییم که مثلاً به جای تزریق هرویین که میتواند باعث شیوع بیماری هایی نظیر ایدز و هپاتیت گردد و ثانیاً عملکرد شغلی و اجتماعی او را نیز مختلف میکند، میتواند تحت درمان نگه دارنده با متادون خوراکی با دوزی که وسوسه اش را از بین ببرد قرار گیرد و این درمان تا هر زمان که او بخواهد ادامه خواهد یافت. یا مثلاً با رویکرد کاهشِ آسیب و عوارض اعتیاد می توانیم برای کسانی که حتی حاضر نیستند تزریق هرویین را ترک و متادون مصرف کنند؛ سرنگ یک بار مصرف به صورت رایگان در اختیارشان بگذاریم و عوارض استفاده از سرنگ مشترک را به آنها گوشزد کرده و با این کار سعی در کاهش شیوع بیماریهایی نظیر ایدز و هپاتیت نماییم.
البته در حین اقدامات کاهشِ آسیب و عوارض اعتیاد
(Harm Reduction)
با بیمار مصاحبه های انگیزشی هم صورت میگیرد تا در صورت ایجاد انگیزهی لازم، وارد درمانهای پرهیز کامل
(abstinence)
گردد.
خلاصه
********************
اهداف کلی درواقع، پاکی کامل و یا کاهشِ آسیبِ اعتیاد است ولی علاوه بر این دو هدف اصلی، اهداف فرعی دیگری نیز باید برای بیمار انتخاب شود که زیر گروه یکی از این دو هدف خواهند بود. مثلاً در صورتی که هدف، پاکی کامل باشد، رسیدن به زندگی عاری از مصرف مواد، افزایش انگیزه برای حفظ پرهیز و پیشگیری از عود اعتیاد، اهدافِ فرعیتر در درمان فرد بیمار خواهد بود و برای هدف پیشگیری از عود اعتیاد، برحسب خصوصیات و شرایط و نیازهای بیمار می توان اهداف فرعیتری در نظر گرفت. از جمله در صورت وجود رفتارهای ضد اجتماعی در بیمار و نداشتن دوست، حذف رفتارهای ضد اجتماعی بیمار و بهبود روابط اجتماعی او، شناسایی و درمان اختلالات روان پزشکی در فرد، بهبود روابط فرد با افراد فامیل یا دوستان و اطرافیان، کسب ظرفیت های لازم مربوط به رشد و بلوغِ شخصیت، تقویت مهارت ارتباطی و ابزار وجود، 6 هدف فرعی خواهند بود که برای بیمار باید در نظر گرفته شود. در صورتی که برای فردی دیگر ممکن است هدف کلی، کاهش آسیب اعتیاد باشد. مثلاً این بیمار افسردگی و کمر درد شدید داشته و اکنون بیکار است و از خانواده نیز طرد شده است، در آن صورت اهداف فرعی تر او، شناسایی و درمان اختلالات روان پزشکی، رسیدن به مطلوبترین حالت بدنی از نظر طبی، کمک به ارتقای عملکردهای متنوع و مختلف فرد در زندگی، بهبود روابط او با خانواده، بهبودی دوباره عملکرد حرفهای فرد در جامعه و کسب مهارت های لازم در مواجهه با مشکلات زندگی، برای مقاومت در برابر وسوسه مصرف مواد، میباشد (6 هدف). یکی از اهداف فرعی درمان که در بسیاری از بیماران مفید خواهد بود؛ بالا بردن ارزش های معنوی بیمار است. گاهی از اوقاع این موضوع که بیمار، هرویینِ تزریقی با سرنگ یک بار مصرف (به جای سرنگ های مشترک) تزریق نماید، درمان محسوب میشود ولی درمان با هدفِ کاهشِ آسیب. همینطور درمان نگه دارنده با داروهای آگونیست مثل متادون نیز درمان با هدف کاهش آسیب محسوب می شود. درمان نگه دارنده با متادون جلوی تزریق موادمخدر را گرفته یا آن را کاهش می دهد و موجب کاهش بروز ایدز و هپاتیت شده و عملکرد شغلی و اجتماعی و خانوادگی فرد را بهبود می بخشد. به همین ترتیب از عوارض تزریق همانند آبسه و ... جلوگیری کرده و تخلفات قانونی (همانند دزدی برای بدست آوردن مواد) را کاهش می دهد.
البته انتخاب شیوهی درمان بر عهدهبیمار با کمک و راهنمایی درمانگر است. هیچکدام از آنها (بیمار و درمانگر) به تنهایی شیوه ی درمان را انتخاب نمی کنند. البته هیچ شیوهی درمانی کاملاً ایمن نیست و هر شیوه ای عوارض خاص خود را دارد. اما درمانگروظیفه دارد بیمار را به انتخاب شیوهای که کمترین عوارض و بیشترین سودها را دارد؛ راهنمایی نماید.
وابستگی به مواد
(Substance Dependence)
*************************************
(معیارهای تشخیص برگرفته از راهنمای تشخیصی و آماری ـ ویرایش چهارم،
DSM-IV
)
« وابستگی به مواد»، الگوی سوء سازگارانه
(maladaptive)
مصرفِ مواد با ایجادِ ناراحتی
(distress)
و اختلالِ
(impairment)
مشخص از نظر بالینی است که ظرف 12 ماه با 3 مورد یا بیشتر از مواردِ ذیل تظاهر می کند:
1-
تحمل
(tolerance)
: که با مصرفِ مواد در یکی از حالتهای زیر مشخص شود:
الف) نیاز به افزایش قابل ملاحظهی مقدار مصرفِ ماده برای رسیدن به آثار دلخواه.
ب) کاهش قابل ملاحظه ایِ تأثیر ماده با استفادهی مداوم از میزانِ ثابتِ مادهیِ موردنظر.
2-
علایم محرومیت یا قطعِ مصرف
(withdrawal)
، که با یکی از موارد ذیل مشخص می
گردد:
الف) ایجاد علایمِ محرومیت و ناراحتی های مشخص برای هر مادهی بخصوص در هنگام قطع یا کاهش مصرف آن.
ب) نیاز به استفاده از همان ماده (یا مادهای مشابه) برای رفع یا پرهیز از بروز ناراحتی های ناشی از محرومیت از مواد.
3-
ماده غالباً به مقدار بیشتر یا دوره ای طولانی تر از آنچه موردنظر است، مصرف شود.
4-
میلِ دایم برای مصرف ماده وجود داشته و یا تلاشهای ناموفقی برای قطع یا کنترل مصرف ماده انجام شده باشد.
5-
وقت زیادی برای به دست آوردنِ ماده (مثل مراجعه به پزشکان متعدد، یا طی مسافت های طولانی برای تهیه ی آن) یا مصرف آن صرف شود (تدخین های پیاپی) و یا برای بهبود اثرات مصرف آن نیز نیاز به وقت زیادی باشد.
6-
فعالیت های مهم اجتماعی، حرفه ای و یا تفریحی به خاطر مصرف مواد کنار گذاشته شود و یا کاهش پیدا کند.
7-
ادامه ی مصرف ماده علی رغم آگاهی از داشتن مشکل روان شناختی یا جسمی پایدار یا عود کننده که ناشی از مصرف آن ماده باشد یا با مصرف آن ماده تشدید شود. (مثلاً ادامهی مصرف کوکایین به صورتِ مکرر علی رغم آگاهی از ایجاد افسردگی ناشی از مصرف کوکایین و یا ادامهی مصرفِ الکل علی رغم آگاهی از این موضوع که زخم معده با ادامه مصرف آن شدت می یابد).
-
در صورتی که تحمل یا علایم محرومیت (موارد 1 یا 2) وجود داشته باشد، وابستگی جسمانی هم هست.
(With Physiological Dependence)
-
در صورتی که تحمل یا علایم محرومیت (موارد 1 یا 2) وجود نداشته باشد، این وابستگی بدون وابستگی جسمانی خواهد بود.
(Without Physiological Dependence)
مصرف
(Use)
«مصرف» شامل یک یا چند بار مصرف ماده (مخدر یا محرک یا ...) به صورت قانونی (با تجویز پزشک و به علت بیماری یا ناراحتی خاص) است. «مصرف خطرناک» شامل مصرف مداوم برای یک ماه و یا مصرف متناوب برای 12 ماه است.
سوءمصرف ماده
(Abuse)
(برگرفته از راهنمای تشخیصی آماری – ویرایش چهارم
DSM – IV
)
الگوی سوء سازگارانه ی مصرف ماده است که باعث ایجاد پیامدهای مضر، منفی و عود کننده می گردد که شامل پدیده های تحمل و محرومیت نیست و با مشخصاتی که برای بیماران وابسته به مواد ذکر شد، مطابقت کامل ندارند (به عبارتی دیگر « سوء مصرف ماده»، مصرفِ داوطلبانه و غیراخلاقی یک ماده، بدون ایجاد تحمل و علایم محرومیت (پس از قطع مصرف آن) و به طور کلی بدون مشخصات لازم برای بیمارانِ وابسته است)؛ و با یک یا چند مورد از علایم زیر در طولِ 12 ماه تظاهر می کند:
1-
مصرف مکرر مواد که منجر به اختلال در فعالیت های اجتماعی، شغلی و تفریحی شود (مانند غیبت های مکرر، عملکرد ضعیف شغلی مربوط به مصرف ماده، مسامحه نسبت به فرزندان و افراد خانواده).
3-
مصرف مکرر مواد در موقعیت هایی که مصرف ماده خطرناک است (مثلاً رانندگی در حالت مستی یا خواب آلودگی).
4-
تخلفات قانونی مربوط به مصرف مواد (مثلاً دستگیری به علت مصرف مواد).
5-
مصرف مداومُ مواد، علی رغم مشکلات اجتماعی یا بین فردی که ناشی از مصرف مواد است (مانند مشاجره و درگیری با همسر).
علایم محرومیت
(Withdrawal)
« علایم محرومیت» سندرم خاصی است؛ ناشی از قطع یا کاهش مصرفِ مواد. این سندرم شامل ناراحتی های جسمی، روانی و افت عملکرد اجتماعی، خانوادگی و حرفه ای و ... است (نشانههای این سندرم نباید ناشی از یک بیماری جسمی یا روانیِ دیگر باشد).
آثار ناشی از مصرف مواد
(Intoxication)
سندرم برگشت پذیر خاصی است؛ ناشی از مصرفِ اخیر یک ماده و شامل تغییرات غیرانطباقی رفتاری، روانی یا جسمی است که در اثر مصرف مواد و تأثیر آنها بر دستگاه عصبی مرکزی در هنگام مصرف یا در فاصله کوتاهی پس از مصرف ظاهر میشود (نشانههای این سندرم نباید ناشی از یک بیماری جسمی یا روانی دیگر باشد).
سم زدایی
(Detoxification)
در طول «سم زدایی» سعی میشود وابستگی جسمانی فرد به مواد از بین برود و یا به عبارتی دیگر، سم زدایی فرایندی است که در آن فرد معتاد را به سرعت به وضعیت عادی از مصرف مواد میرسانیم و در طی آن با روشهای گوناگون، ناراحتیهای ناشی از قطع مصرف مواد را در او کاهش میدهیم.
درمان اعتیاد
*******************
شامل مجموعهای از روش های دارویی، روان شناختی و مددکاری اجتماعی است که برای سم زدایی معتادان و پیشگیری از مصرف مجدد مواد توسط آنان و یا برای کاهش آسیب و عوارض اعتیاد در فرد به کار گرفته میشود.
انگیزش
(Motivation)
منظور از « انگیزش»، میزان احساسِ نیاز فردِ معتاد به تغییر است و اینکه او تا چه درجه ای به مشکل خود پی برده و به فشارهای مثبت یا منفی که برای تغییر وجود دارند؛ پاسخ می دهد. برخی افراد در اثر نیازهای درونی و برخی دیگر بر اثر فشارهای خارجی و یا ترکیبی از این دو به درمان روی میآورند.
وسوسه
(Craving)
میل به تجربهی اثرات قبلی مصرف مواد و به طور کلی میل بسیار قوی برای مصرفِ مجدد مواد است که فشار زیادی بر فکرِ فرد گذاشته و باعث تأثیر بر خُلق او و تغییرِ رفتارش میشود . " وسوسه " ، تمرکز و عملکردِ شخصی را ضعیف میکند و شدتِ آن کاملاً به فرد و موقعیتی که در آن قرار دارد، بستگی دارد.
پیشگیری
(Prevention)
" پیشگیری" ، فرایندی است که در طی آن کارهایی انجام میگیرد تا باعث کاهش نرخ بروز موارد جدید آسیب دیدگی اجتماعی در یک جامعه در زمان معین شود و از گسترش مسایلی که باعث کاهش سلامت افراد میگردند؛ جلوگیری می کند. پیشگیری برای تمام افراد جامعه است و زمینهی ارتقای سلامت آنان را مهیا ساخته و شامل سه سطح است:
پیشگیری اولیه:
در این سطحِ پیشگیری افرادی که مشکل ندارند؛ تواناییهایی برای جلوگیری از وقوع آسیب پیدا میکنند. در این سطح از بروز آسیب و رفتارهای پرخطر جلوگیری می شود.
پیشگیری ثانویه:
در پیشگیری ثانویه، افرادِ بیمار شناسایی شده و تحت درمان قرار میگیرند.
پیشگیری ثالثیه:
این کار برای بازتوانی افراد و کاهش ناتوانی های بعدی انجام میگیرد و ناتوانیهایی که شاید باعث اعتیاد شدهاند، به وسیله آموزشِ مهارتهای زندگی و مهارت های سازگاری تصحیح میگردند.
بهبودی
(Recovery)
بهبودی در درمان به معنی بازگشت به حالت طبیعی و سلامتِ پیش از بیماری است؛ ولی در مورد اعتیاد؛ بهبودی کاملاً نسبی بوده و بسته به عوامل مختلف میتواند از ترکِ کاملِ ماده، تا کم کردن میزان یا دفعاتِ مصرفِ ماده باشد.
پسرفت بیماری
(remission)
اگر فردی قبلاً واجد شرایط وابستگی به یک مادهی خاص بوده (که تعریف آن قبلاً ارایه شد) و در حال حاضر حداقل به مدت یک ماه ملاکهای وابستگی به مواد را نداشته باشد؛ یا اینکه این ملاک ها کمتر از حد لازم برای وابسته شدنع تلقی گردند (کمتر از 3 مورد از موارد تعریف وابستگی)، بیماری اش پسرفت کرده است (فرد نباید در طی این مدت تحت درمان با داروهای مخدر بوده و یا در محیط های کنترل شده ای همانند زندان یا بیمارستان باشد).
پسرفت کامل بیماری
فردی که قبلاض به ماده ی خاصی وابستگی داشته و در حال حاضر حداقل به مدت یک ماه هیچ یک از ملاک های وابستگی به مواد را نداشته باشد، بیماری اش، پسرفت کامل کرده است (فرد نباید در طی این مدت تحت درمان با داروهای مخدر بوده و یا در محیط های کنترل شده ای همانند زندان یا بیمارستان باشد).
پسرفت نسبی بیماری
فردی که قبلاً به مادهی خاصی وابستگی داشته و در حال حاضر حداقل به مدت یک ماه، کمتر از سه مورد از ملاک های وابستگی به آن ماده را دارد، بیماریاش، پسرفت نسبی کرده است (فرد نباید در طی این مدت تحت درمان با
داروهای مخدر بوده و یا در محیط های کنترل شده ای همانند زندان یا بیمارستان باشد).
پسرفت اولیه
ی بیماری
فردی که قبلاً به ماده ی خاصی وابستگی داشته و در حال حاضر بیش از یک ماه و کمتر از 12 ماه،
ملاک های وابستگی به مواد را نداشته باشد یا این ملاک ها در او کمتر از حد لازم برای وابسته تلقی شدن باشد، بیماریِ او پسرفت اولیه داشته است (چرا که در طول 12 ماه اول بعد از سم زدایی بیشترین میزان خطر بروز عود وجود دارد. افراد نباید در طی این مدت تحت درمان با داروهای مخدر بوده و یا در محیط های کنترل شده ای همانند زندان یا بیمارستان باشد).
پسرفت مستمر بیماری
فردی که قبلاً به مادهی هاصی وابستگی داشته و در حال حاضر به مدت 12 ماه یا طولانیتر، ملاکهای وابستگی به مواد را نداشته و یا این ملاک ها در او کمتر از حد لازم برای وابسته تلقی شدن، باشد، بیماری او پسرفت مستمر داشته است (فرد نباید در طی این مدت تحت با داروهای مخدر بوده و یا در محیط های کنترل شده ای همانند زندان یا بیمارستان باشد).
لغزش
(Lapse)
یک بار مصرفِ ماده، بعد از ترک آن را " لغزش" می گویند که لزوماً به عود و وابستگی مجدد منجر نمی شود و یکی از علتهای مهم آن " وسوسه" است.
عود
(Relapse)
" عود"، مصرف مجدد مواد به صورت منظم بعد از ترک آن است که به دنبال لغزش ایجاد میشود و دوباره وابستگی کامل به مصرف مواد را پیش میآورد. در واقع اعتیاد یک بیماری مزمن با عودهای مکرر است؛ بنابراین عود نباید باعث ناامیدی درمانگر، بیمار یا خانوادهی او شود.
هم وابستگی
(Codependence)
الگوهای رفتاری اعضای خانواده یا به طور کلی اطرفیان فردی وابسته را که تحت تأثیر او ایجاد شده، « هم وابستگی» میگویند که می تواند باعث آسیب به بیمار و اطرافیان او گردد.
الگوهای رفتاری اعضای خانواده یا به طور کلی اطرفیانِ فردی که وابستگی به مواد پیدا کرده است، مجموعاً باعث پیدایش پدیدهای می شود که به آن " سبک زندگی مختل" میگویند. در این سبکِ زندگی، هم فرد معتاد و هم خانوادهی او به مجموعه ای از رفتارها معتاد می شوند که به خاطر ماهیت اعتیاد، کنشِ یکی بدونِ واکنشِ طرفِ دیگر آنها را دچار علایم محرومیت میکند.
در این نوع از پیوند، صرفاً نباید مسئلهی اعتیاد را به پیوند میان مادهی اعتیادآور و فرد معتاد تقلیل داد، بلکه پیوند اعتیاد گونهی کنش و واکنش میان اعضای خانواده و فرد معتاد خود دست کمی از مصرف مواد ندارد.
خلاصه
وابستگی به مواد در فرد در حالتی که ظرف 12 ماه، 3 مورد یا بیشتر از ملاکهای زیر را دارا باشد، اثبات میگردد:
1-
تحمل
2-
علایمِ محرومیت قطع مصرف مواد
3-
ماده به مقدار بیشتر یا دوره ای طولانی تر از آنچه موردنظر است، مصرف شود.
4-
وجود میل دایم برای مصرف مواد
5-
صرف وقتِ زیاد برای به دست آوردن یا مصرف مواد
6-
کنار گذاشتن فعالیت های مهم اجتماعی، حرفه ای یا تفریحی به خاطر مواد
7-
ادامه مصرف مواد، علی رغم آگاهی به مشکلات آن
درمان اعتیاد نسبی بوده و شامل روشهای دارویی و روانشناختی و مددکاری (برای پاکی کامل فرد و پیشگیری از مصرف مجدد یا در جهت کاهش آسیب و عوارض اعتیاد در فرد) است. پس بهبودی نیز در اعتیاد نسبی بوده و میتواند به معنی بازگشت به حالت طبیعی بوده یا حتی شامل کم کردن مقدار یا دفعات مصرف هم باشد.
فردی که قبلاً وابسته ب�� یک ماده بوده و اکنون حداقل یک ماه کمتر از 3 مورد از ملاک های وابستگی به آن ماده را داشته باشد، بیماری اش پسرفت اولیه ی نسبی کرده است (حداقل یک ماه ملاکهای وابستگی را کمتر از حد لازم برای وابسته تلقی شدن دارا باشد) و اگر حداقل یک ماه هیچ یک از ملاکهای وابستگی را نداشته باشد، بیماریاش پسرفت اولیه کامل کرده است. در صورتی که حداقل به مدت 12 ماه یا بیشتر هیچ یک از ملاک های وابستگی را نداشته باشد، بیماری او پسرفتِ مستمرِ کامل کرده و اگر در مدت 12 ماه ملاک های وابستگی را کمتر از 3 مورد داشته باشد، در بیماری خود پسرفت مستمر نسبی کرده است.
در سوءمصرف مواد، تحمل و علایم محرومیت قطع مصرف مواد وجود ندارد و با یک یا چند مورد از علایم زیر در طول 12 ماه تظاهر می یابد:
1-
مصرف مکرر مواد که منجر به اختلال در فعالیتهای اجتماعی، شغلی، تفریحی و خانوادگی فرد شود.
2-
مصرف مکرر مواد در موقعیت های خطرناک.
3-
تخلفات قانونی مربوط به مصرف مواد.
4-
مصرف مداوم مواد علی رغم آگاهی از مشکلات اجتماعی یا بین فردی ناشی از آن.
پیشگیری فرایندی است که در طی آن کارهایی انجام می گیرد تا از گسترش مسایلی که باعث کاهش سلامت افراد می گردند جلوگیری شود. پیشگیری شامل سه سطح است:
پیشگیری اولیه:
که در این سطح از بروز آسیب و رفتارهای پرخطر جلوگیری می شود
پیشگیری ثانویه:
که افراد بیمار درمان می شوند
پیشگیری ثالثیه:
که شامل بازتوانی افراد می شوند.
منبع: سازمان مبارزه با مواد مخدر
کليه حقوق مادي و معنوي سايت متعلق به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی ناصح مي باشد