درس اول: " زندگی چگونه عمل می کند؟ "
ثبت نام كاربر
|
ورود
صفحه اصلی
مشاوره کنکور سراسری
مشاورین مرکز
مقالات
بیش فعالی
علايم بيماريهاي اعصاب و روان
داروها
ایمی پرامین
سرترالین
فلورازپام
سیتالوپرام
کلرادیازپوکساید
ریسپریدون
کلونازپام
آلپازولام
فلوکستین FLUOXETINE
متادون
ارزیابی بیش فعالی
گفتار درمانی
اوتیسم
بازی درمانی
اختلال دو قطبی
افسردگی
وسواس فکری
روال مشاوره بیماران ایدزی
تستهای روانشناسی
تست روانشناسی
MBTI تست
تست هوش جدید
تست اراده
تست شجاعت
تست نیمکره های مغز
تست شخصیتی
تیـپ شخصیتی
خونگرم هستید یا نه؟
تست خشونت و استرس 2
تست روانشناسی نقاشی
نمره اعصاب شما چند است؟
هنگام عصبانیت چه میکنید؟
تست شناخت احساسات
رابطه شخصيت با گروه خوني
تست سلامت روحی و روانی
تست روانشناسی اولویت زیگموند فروید
خدمات مرکز
معرفی محصولات
همایش ها
راه های جستجوی منابع پژوهشی
منابع و وب سایت های فارسی
وب سایتهای انگلیسی
فصلنامه های پژوهشی
کنفرانس ها
لینک های مفید
خبرگزاری ها
ايلنا
ايكنا
ايسنا
ايپنا
ايانا
الف
آنا
ايرنا
آريا
آموزش
سلامت
دانشجو
حيات
جام جم
بسيج
برنا
باشگاه خبرنگاران جوان
واحد مركزي خبر
وفا
قدس
فلسطين
شبكه خبر
روزنامه ها
ابتكار
ابرار
اسرار
اطلاعات
اعتدال
جمهوري اسلامي
خراسان
دنياي اقتصاد
رسالت
سياست روز
قدس
كيهان
مردم سالاري
همشهري
سايت هاي معتبر كودكان
ترانه، نقاشي،شعر،موسيقي
روانشناسي كودك
بازي،سرگرمي، چيستان
راهنمايي بارداري و بچه داري
داستان سرايي،چيستان،گالري عكس و نقاشي
نقشه سایت
درباره ما
تماس با ما
مترجم سایت
مترجم سایت
درس اول " زندگی چگونه عمل می کند؟"
درس اول " زندگی چگونه عمل می کند؟"
زندگی اصولی دارد که اگ�� آن ها را بدانید زندگی بهتر می شود. اجازه دهید درسمان را با این عبارت شروع کنیم: به نظر شما این عبارت درست است یا نادرست:
" شما مسئول تمامی تجارب زندگی خود هستید."
آیا این جمله به نظر شما درست است یا نادرست؟
اغلب اشخاص سریع می گویند که این جمله غلط است استدلال شان هم این است که آنان مسبب اتفاق های زندگی شان نیستند. دقیقا ً درست است. در زندگی شما مسائل گوناگونی اتفاق می افتد که شما در ایجاد آن نقشی ندارید. هرچند این نظر کاملا ً صحیح است. اما شما مسئول تمامی تجارب زندگی خود هستید.
ذر اینجا نکته ی ظریفی به کار رفته است. توجه کنید، جمله می گوید " تجارب زندگی" و نه " اتفاق های زندگی". شما مسئول هر آنچه برایتان اتفاق می افتد، نیستید.( اگر چه اغلب می توانید در آن مؤثر باشید.) خیلی چیزها ( اعم از خوب و بد) برایتان اتفاق می افتد که شما روی آن کنترلی ندارید: مثل توفان، سیل یا افت و خیز بازار سهام.
این وقایع در زندگی شما زخ می دهند. اما این که وقتی این رویداد ها اتفاق افتاد،چگونه به آن واکنش نشان می دهید،تجارب زندگی شما میشود.بنابراین شما همواره بر چگونه تجربه کردن زندگی کنترل دارید. اجازه دهید چگونگی عملکرد این فرایند را باهم مرور کنیم.
زندگی دارای دو مرحله است:
مرحله ی اول: " کنش های زندگی " است
. کنش های زندگی به طور ساده به معتای اموری است که در زندگی اتفاق می افتند. برای سهولت، آن را با حرف "
x
" نشان می دهیم.رویداد "
x
" اتفاق می افتد که می تواند هر چیزی باشد، ممکن است ازدواج کنید، طلاق بگیرید، عصبانی شوید، ترفیع بگیرید، یا برنده ی بلیط بخت آزمایی شوید. زندگی فقط یک عمل کننده است، تنها "چیزی" رخ می دهد، بعد از آن نوبت شماست.
مرحله ی دوم: "عبارت از واکنشی است که شما از خود نشان می دهید."
شما به هر آنچه اتفاق می افتد واکنش نشان می دهید. این واکنش یا پاسخ را با حرف "
Y
" نشان می دهیم. "
Y
" هم می تواند یک واکنش هیجانی، مثل احساس شادی، خشم، ناراحتی، یا ناکامی باشد.وهم می تواند یک واکنش رفتاری باشد؛ شما کاری را انجام می دهید یا به طریقه ی خاصی عمل می کنید؛ مثل خندیدن، گریه کردن، بالا و پایین پریدن یا مشت کوبیدن به دیوار.
اگر از دور نگاه کنید چنین به نظر می رسد که واقعه ی
“x”
واکنش "
Y
" شما را باعث شده است. بنابراین اگر رئیس شما از گزارش شما ایراد می گیرد ، ممکن است که عصبانی شوید و آن را در سطل آشغال بیندازید. و کمی بعد وقتی که واقعه را برای کسی تعریف می کنید ممکن است بگویید که رئیس ام دیوانه ام کرده است.
١ـ زندگی عمل می کند
٢ـ تو عکس العمل نشان میدهی
X
Y
رئیس ایراد می گیرد
شما عصبانی و خشمگین می شوید
بنابراین این گونه به نظر می رسد که زندگی " کنش " می کند و شما " واکنش " می کنید. این چیزی است که در ظاهر به نظر می رسد؛ اما در واقعیت زندگی به سه عامل کار می کند.
عامل اول
: زندگی کنش می کند. ( رئیس ایراد می گیرد)
عامل دوم
: شما در مورد آنچه رخ داده است ( آن چه رئیستان گفته است ) شروع به فکر کردن می کنید: " او همیشه من را سرزنش می کند" خیلی ناخوشایند است؛ وحشتناک است، نمی توانم تحمل کنم.
عامل سوم
: با عصبانیت واکنش نشان می دهید و گزارش را پاره می کنید.
١ـ زندگی کنش می کند
٢ـ شما آن را برای خود معنا می کنید
3ـ شما واکنش نشان می دهید
رئیس انتقاد می کند
او همیشه به دنبال ایراد گیری از من است
شما عصبانی می شوید
اکنون با آنچه به خود می گویید واکنش خاص خود را خلق کرده اید. شما گزینه های دیگری هم دارید، می توانید فکر کنید که "بسیار خوب، می توانم همین الان، قبل از جلسه ی کارکنان متن را تصحیح کنم." می توانید احساس راحتی و آسودگی کنید و مشغول انجام اصلاحات شوید. آن گاه به شکل زیر واکنش نشان می دهید.
1ـ زندگی کنش می کند
2ـ شما فکر می کنید و آن را برای خود معنا می کنید
3ـ واکنش نشان می دهید.
رئیس انتقاد می کند
بسیار خوب، همین الان درستش می کنم
احساس آسودگی می کنید
بین کنش زندگی و واکنش شما، گام واسطه ای وجود دارد که فقط شما می توانید آن را انجام دهید و همواره این شمایید که آن را انتخاب می کنید. یعنی ابتدا در هر واقعه و رویداد شما متوجه می شوید که چیزی در زندگی تان رخ داده است.آن گاه در مورد آن فکر می کنید و آن را برای خود معنا می کنید. در این معنا بخشی به وقایع به خود می گویید: " این برای من چه معنایی دارد؟
بسته به آن چه معنایی به واقعه بدهید، واکنش خود را نسبت به آن شکل می دهید و می سازید. بنابراین، این معنا بخشی است که می تواند در تجربه ی زندگی مشکلات فراوانی برایتان ایجاد کند یا چشم انداز های مثبت تری را در برابر دیدگان تان بگشاید.
همیشه سعی کن به صدایی که وقایع را برایت معنا می کند، گوش کنی. برخی اوقات وقایع را منفی و بی ربط معنا می کند. هنگامی که یک انتقاد، به طور زیادی، عیب جویانه
و منفی است آن را نشان کن. زمانی که بیش از اندازه احساساتت را درگیر می کند، متوجه اش باش. زمانی که وقایع را بسیار بدتر از آن چه هست برایت معنا می کند، دقت کن. اگر سعی کنی ماهیت این گفت و گوی درونی، این تفسیرگر و معنابخش را ( که تماما ً اختیارش در دست توست) تغییر دهی، آن گاه زندگیت تغییر می کند. می توانی واکنش و پاسخ خود به وقایع زندگی را از طریق نظارت بر افکار و اندیشه هایت کنترل و مدیریت کنی. یاد بگیر که در خصوص زندگی واقع نگر باشی. زندگی همواره مشکلات و دشواری های فراوانی برایت می آفریند. پس آن را همانگونه که هست تعبیر و معنا کن؛ اما فاجعه سازی نکن.
این را به خاطر داشته باش که زندگی کنش می کند و این تویی که به کنش زندگی واکنش نشان می دهی؛ اما در این بین تو نسبت به کنش زندگی و معنا و مفهوم آن فکر می کنی.پس واکنش و عکس العمل خودت به کنش های دائمی زندگی را با انتخاب افکار و معنابخشی به وقایع، به دقت انتخاب کن. به گفت و گوهای درونی خود نسبت به وقایع خوب گوش کن. این که چطور با خودت حرف می زنی خیلی مهم است.
مطمئن شو که معقول و منطقی با خودت حرف می زنی. مسئولیت افکار و اندیشه هایت را بپذیر و برای تمام واکنش هایت احساس مسئولیت نشان بده. دست به انتخاب بزن ـ افکار راه گشا را انتخاب کن. آن گاه زندگی بهتری تجربه می کنی، و مطمئن خواهی شد که تویی که تجارب زندگیت را می سازی.
از نوشته های دکتر علی صاحبی
کليه حقوق مادي و معنوي سايت متعلق به مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی ناصح مي باشد